سلام من میترا 29ساله هستم نزدیک به هشت ماهه که به سختی تونستم یه کار تو یه شرکت خصوصی پیدا کنم اهل کارکردن هستم وهر سختی رو تو کارم تحمل میکنم محیط کارم کاملا مردونه اس و200تا آقا هستن وتو قسمت ما 6تا هستن که بیشترین ارتباط من با آقایی هست که مجرد و متولد 1360هستش..از طرف شرکت به من یه سیمکارت دادن که دردسترس باشم از روزهای اول این آقا به اون خط باخط شخصی خودش زنگ زد اونم ساعت غیر کاری منم اون خط و تو ساعت غیر کاری خاموش کردم تا اینکه رابطمون به خاطر کار خودمونی تر شد ومن احساس کردم داره ابراز علاقه میکنه ایشون تحصیلاتش دیپلمه و آدم مودبی نیس وخیلی چرتو پرت بدون اینکه دست خودش باشه میگه منم سعی کردم هیچ حرکتی نکنم که فکر کنه بهش فکر میکنم درحالی که واقعا،فکرمو مشغول کرده همه جور کمک کاری که از دستم بر بیاد براش انجام دادم به خاطر اینکه نشون بدم کاربلدم که مبادا منو اخراج کنن.اما ایشون بد برداشت کرده وخیلی راحت قربون صدقه ی من می ره زنگ میزنه به بهونه ی کار حرف میزنه منم فکر کردم قصد ازدواج داره اما دیروز سرکار اشتباهی که تقصیر من نبود سر من شروع کرد داد زدن درحالی که نیم ساعت قبلش واقعا داشت ابراز علاقه میکرد و رفتارش کاملا مشخصه که چرا من ساکتم و بهش ابراز علاقه نمیکنم..منتظر هست من بهش چی بگم؟رفتارش واقعا عجیبه من کارمو خیلی بادقت انجام میدم اما مدام در کار به خاطر کار درارتباطم با دادی که دیروز سرم زد امروز مرخصی گرفتم اومدم خونه فقط گریه کردم..من خیلی سختی کشیدم...نمیدونم منظور این آقا چیه اگه قصد ازدواج داره چرا خواستگاری نمیکنه تغییر یهویی رفتارش چیه؟لطفا راهنماییم کنین